یامهدی

  


اندکی تامل

روزی جوانی خدمت مرحوم حجه السلام و المسلمین آقای سید یونس اردبیلی رسید و سوال زیر رو پرسید: دو روز پیش مادرم از دنیا رفت و من او را دفن کردم, هنگامی که وارد قبر شدم و جنازه اش را در قبر گذاشتم، خواستم صورت او را روی خاک بگذارم، اسناد و مدارک و پول و چک هایی که در جبیم بود ، از جیبم بیرون ریخت، چون در یک حالت خاص بودم فراموش کردم آنها را بردارم و روی قبر پوشیده شد. با این حال اجازه می فرمایید نبش قبر کنم و آن مدارک رو برداریم یا نه؟ چنانچه امروز می فرمایید، نامه ای به مسئولین قربستان مرقوم فرمایید تا اجازه نبش قبر دهند.

آقا فرمودند: همان قسمتی از قبر رو که می دانید مدارک در آنجاست، بشکافند و مدارک رو بردارند و سریعاً قبر را بپوشانید. پس نامه ای به همین مضمون برای مسئولین قبرستان نوشتند. بعد از چند روز ان جوان به منزل آقای اردبیلی آمد و در حالی که غمناک و مضطرب می نمود، آقا از او پرسید آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟

جوان با ناراحتی گفت: وقتی نبش قبر کردم ، دیدم مار سیاه و باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و سرش را در دهان مادرم فرو برده و او را نیش میزند ! این منظره به قدری وحشتناک بود که طاقت مرا گرفت و از شدت ترس و هراس فوری روی قبر را پوشاندم.

آقا از او پرسید: آیا مادرت کار زشتی مرتکب می شد؟

جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم ، ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد؛ زیرا مادرم نسبت به ارتباط با نامحرم پروایی نداشت و با سر رو روی باز با مردان نامحرم رو به رو میشد و بی حجاب و بی پروا با انان سخن میگفت و با نامحرمان شوخی میکرد و می خندید و به همین خاطر همیشه مورد عتاب و نفرین و سرزنش پدرم بود.

چه بد جایگاهی است قبر برای زنان بد حجاب و بی حجاب

و اضافه شود: که در قیامت، هر قسمتی از بدن زن رو که نامحرم دیده، از همان قسمت به دار آویخته میشود.






 

   

منبع:میـــلاد مــرگ عشق

 

یا مهدی

 

 

رسول خدا(ص) ازجبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟

جبرئیل فرمود: بله (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است

که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند 

و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود.

فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش

هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت

(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند)

و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند. 


{منبع: شجره طوبی:۲/۴۳۱؛مواعظ العددیه مرحوم عاملی:۱۴۴ و ۱۴۵}

 

منبع:پایگاه خبری دانشجویان البرز

 

 

 

یا مهدی

 
 
 
 
 
 
 

مهدی جان!

این جمعه هم گذشت...

وتو بازهم نیامدی...

اما خیالی نیست...

مراخیال تو ،بیخیال عالم کرد...

















صاحب‌الزمان، مهدي موعود(عج) مي‌فرمايند:

1. نفع بردن از من در زمان غيبتم مانند نفع بردن از خورشيد هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ايمني بخش اهل زمين هستم، همچنانکه ستارگان ايمني بخش اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)

2. من ذخيره خدا در روي زمين و انتقام گيرنده از دشمنان او هستم. (تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 392)

3. ملعون است، ملعون است کسي که نماز مغربش را به تأخير بيندازد، تا زماني که ستارگان آسمان پديدار شوند. (بحارالأنوار، ج 52، ص 15)

4. هيچ چيز مانند نماز بيني شيطان را به خاک نمي‌مالد، پس نماز بگزار و بيني شيطان را به خاک بمال. (بحارالأنوار، ج 53، ص 182)

5. هر يک از پدرانم بيعت يکي از طاغوت‌هاي زمان به گردنشان بود، ولي من در حالي قيام خواهم کرد که بيعت هيچ طاغوتي به گردنم نباشد. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)

6. من آخرين جانشين پيامبر هستم، و به وسيله من است که خداوند بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي‌سازد. (بحارالأنوار، ج 52، ص 30)

7. هر کس در اجراي اوامر خداوند کوشا باشد، خدا نيز وي را در دستيابي به حاجتش ياري مي‌کند. (بحارالأنوار، ج 51، ص 331)

8. سنت تخلف‌ناپذير خداوند بر اين است که حق را به فرجام برساند و باطل را نابود کند، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 193)

9. براي زود فرارسيدن فرج (و ظهور ما) زياد دعا کنيد، که آن همان فرج و گشايش شماست. (کمال‌الدين للصدوق، ج 2، ص 485)

10. اگر خواستار رشد و کمال معنوي باشي هدايت مي‌شوي، و اگر طلب کني مي‌يابي.
(بحارالأنوار، ج 51، ص 339)

11. ما در رعايت حال شما کوتاهي نمي‌کنيم و ياد شما را از خاطر نبرده‌ايم، که اگر جز اين بود گرفتاري‌ها به شما روي مي‌آورد و دشمنان شما را ريشه کن مي‌کردند. پس از خدا بترسيد و ما را پشتيباني کنيد. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)

12. و اما در پيشامدها و مسايل جديد به راويان حديث ما مراجعه کنيد، زيرا که آنان حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنان هستم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)

13. اگر از خداوند (صاحب عزت و جلال) طلب آمرزش کني، خداوند تو را مي‌آمرزد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 329)

14. همانا خدايتعالي مردم را بيهوده نيافريده و بدون تکليف و جزا رهايشان نکرده است. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص 174)

15. خداوندا! وعده‌اي را که به من داداه‌اي، برآورده کن و امر قيام مرا تمام فرما. قدم‌هايم را ثابت بدار و در سايه قيام من، جهان را پر از عدل و داد کن. (بحارالأنوار، ج 51، ص 13)

16. شهادت مي‌دهم که معبودي جز خداي يکتا نيست و ملائکه آسمان و صاحبان علم نيز شهادت مي‌دهند، آن خدايي که به عدل و داد قيام مي‌کند، نيست خدايي جز او که مقتدر و حکيم مي‌باشد، و همانا دين نزد خدا اسلام است. (بحارالأنوار، ج 51، ص 16)

17. ايمان خداوند عزوجل و بندگانش قرابت و خويشاوندي نيست، و هر کس که مرا انکار کند از من نيست. (الغيبة للشيخ الطوسي، ص 176)

18. شيعيان ما هنگامي به فرجام نيک و زيباي خداوند مي‌رسند که از گناهاني که نهي شده‌اند، احتراز نمايند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 177)

19. کفايت در کارها و عنايت و سرپرستي در همه امور را تنها از خدايتعالي خواهانم. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)

20. قلب‌هاي ما جايگاه مشيت الهي است، پس هرگاه او بخواهد ما هم مي‌خواهيم. (بحارالأنوار، ج 52، ص 51)

21. اگر نبود که ما دوستار صلاح شما هستيم و به شما لطف و مرحمت داريم، همانا به شما توجه و التفات نمي‌کرديم. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)

22. من مهدي هستم، منم قيام گر زمان، منم آنکه زمين را آکنده از عدل مي‌سازد، آنچنان که از ستم پر شده بود. (بحارالأنوار، ج 52، ص 2)

23. ستمکاران پنداشتند که حجت خدا نابود شدني است، در حالي که اگر به ما اجازه سخن گفتن داده مي‌شد، شک و ترديد از ميان برداشته مي‌شد. (بحارالأنوار، ج 51، ص 4)

24. من صاحب حقم ... علامت ظهورم زياد شدن آشوب‌ها و فتنه‌هاست. (بحارالأنوار، ج 51، ص 320)

25. علم و دانش ما به خبرهاي شما احاطه دارد و چيزي از اخبار شما بر ما پوشيده نمي‌ماند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 175)

26. دين از آن محمد(ص) و عدايت از آن علي اميرالمؤمنين(ع ) است، زيرا عدالت مال اوست و در نسل او مي‌ماند تا روز قيامت. (بحارالأنوار، ج 53، ص 160)

27. کسي که نسبت به ما ظلم ورزد، از جمله ستمکاراني است که مشمول لعنت خدا است، چراکه خدا فرموده است: " آگاه باشيد که لعنت خدا بر ستمکاران است." (بحارالأنوار، ج 53، ص 182)

28. سجده شکر از لازم‌ترين و واجب‌ترين مستحبات است. (بحارالأنوار، ج 53، ص 161)

29. هرگاه خداوند به ما اجازه دهند که سخن بگوييم، حق ظاهر خواهد شد و باطل سست و ضعيف شده و از ميان شما خواهد رفت. (بحارالأنوار، ج 25، ص 183)

30. زمان ظهور و فرج ما با خداست، و تعيين کنندگان وقت ظهور، دروغگويانند. (بحارالأنوار، ج 53، ص 181)

31. از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و کارها را به ما واگذاريد، برماست که شما را از سرچشمه سيراب برگردانيم، چنان که بردن شما به سرچشمه از ما بود، در پي کشف آنچه از شما پوشيده شده نرويد و مقصد خود را با دوستي ما بر اساس راهي که روشن است به طرف ما قرار دهيد. (بحارالأنوار، ج 53، ص 179)

32. ظهوري نيست مگر به اجازه خداوند متعال، و آن هم پس از زمان طولاني و قساوت دل‌ها و فراگير شدن زمين از جور و ستم. (الإحتجاج للطبرسي، ج 2، ص 478)

33. آگاه باشيد به زودي کساني ادعاي مشاهده مرا خواهند کرد. آگاه باشيد هر کس قبل از "خروج سفياني" و شنيدن صداي آسماني، ادعاي مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است حرکت و نيرويي جز به خداي بزرگ نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج 2، ص 478)

34. اگر شيعيان ما - که خداوند آن‌ها را به طاعت و بندگي خويش موفق بدارد - در وفاي به عهد و پيمان الهي اتحاد و اتفاق مي‌داشتند و عهد و پيمان را محترم مي‌شمردند، سعادت ديدار ما به تأخير نمي‌افتاد و زودتر به سعادت ديدار ما نائل مي‌شدند. (الإحتجاج للطبرسي، ج 2، ص 499)

35. فضيلت دعا و تسبيح بعد از نمازهاي واجب در مقايسه با دعا و تسبيح پس از نمازهاي مستحبي، مانند فضيلت واجبات بر مستحبات است. (الإحتجاج للطبرسي، ج 2، ص 487)

36. سجده بر قبر جايز نيست. (الإحتجاج للطبرسي، ج 2، ص 490)

37. وجود من براي اهل زمين سبب امان و آسايش است، همچنان که ستارگان سبب امان اهل آسمانند. (بحارالأنوار، ج 78، ص380)

38. زمين خالي از محبت خدا نيست، يا آشکار است و يا نهان. (کمال‌الدين للصدوق، ج 2، ص 511)

39. هرگاه علم و نشانه‌اي پنهان شود، علم ديگري آشکار گردد، و هر زمان که ستاره‌اي افول کند، ستاره‌اي ديگر طلوع نمايد. (بحارالأنوار، ج 53، ص 185)

40. بار الها! توفيق بندگي و دوري از گناه و نيت پاک و شناخت حرام را به ما عطا فرما، و با هدايت و استقامت در راهت گراميمان بدار. (المصباح للکفعمي، ص 281)



منبع:برترینها

 

یا مهدی

 
 
یا ابا صالح المهدی (عج)

تنها آرزو نمی کنم بیایی


چون همه میدادنند میایی


آرزو می کنم وقتی می آیی ،


چشمانم شرمسار نگاه مهربانت نباشد...


 
 

یا مهدی

مهدی جان 

  مارا به جبر هم که شده سر به راه کن


 خیری ندیده ایم از این اختیارها..

 

 

عمر من قد نمیدهد ...


به سفرت بگو کوتاه بیاید



یا صاحب الزمان

 


 

 

یا مهدی

 

هیچ داری از دل مهدی خبر؟؟؟ 


 گریه های هر شبش را تا سحر؟؟؟


 او که ارباب تمام عالم است...


 من بمیرم،سر به زانوی غم است...


 شیعیان!!!


 مهدی غریب و بی کس است...


 جان مولا معصیت دیگر بس است...

 


 :::::اللهم عجل الولیک الفرج:::::

 

تسلیت...

مولودي از سلالهي عصمت و طهارت در 20 جمادي الاخر (1320 ه. ق) مصادف با ميلاد دخت گرامي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله گام به عرصه وجود نهاد . نام پدرش آيت الله شهيد سيد مصطفي موسوي و نام مادرش هاجر احمدي بود .

 وي را روح الله نامگذاري كردند. مرحوم سيد مصطفي كه تحصيلات خود را در زادگاهش شروع و در نجف و سامرا با كسب معارف الهيه ادامه داده بود ، زمان ميرزاي شيرازي در زمرهی علما و مجتهدين آن عصر قرار داشت  و از نجف كه بازگشت ، زعامت اهالي خمين را عهده دار شد و به رفع تجاوزات و تعديات دستگاه ظالم  پرداخت .

 او در خمين ، با ايجاد جلسات معارف اسلامي به آگاه ساختن توده مردم ، اقدام كرد؛ و سرانجام در راه خمين و اراك به دست طاغوتيان  و اصحاب شقاوت شهيد شد. امام ( ره ) در پنج ماهگي يتيم شد و بعد از شهادت پدر،  تحت سرپرستي مادر ، عمه و دایي مهربانش پرورش يافت.

 امام تحصيلات مقدماتي را در خمين نزد ميرزا محمود شروع كرد و سپس آن را در مكتب ملاابوالقاسم در مدرسه جديد التأسيس احمديه ي آن ديار ادامه داد. در سن پانزده سالگي ، تحصيلات فارسي آن روز را به اتمام رسانيد و نزد برادر بزرگش مرحوم آيت الله پسنديده ، صرف ، نحو و منطق را شروع كرد و تا سال 1338( ه. ق) از محضر ايشان بهره كافي برد .

در سن 19 سالگي هنگامي كه چهار سال از وفات مادرش مي گذشت ، به واسطه روح تشنه و جستجوگرش راهي حوزه علميه اراك  شد كه ازحوزه هاي بزرگ ديني به شمار مي رفت و تحت  زعامت و سرپرستي مؤسس حوزه علميه ي  قم مرحوم آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي ، از مجتهدين حوزه علميه نجف اشرف واز شاگردان برجسته حوزه درس مرحوم ميرزاي شيرازي ، اداره مي شد. در سال(1340 ه.ق) آيت الله حائري يزدي به درخواست علماي بزرگ شهر مذهبي قم از اراك مهاجرت و تحت الطاف الهي موفق شد حوزه علميه قم را تأسيس كند  . 

امام (ره) در پي استاد، حوزه اراك را ترك كرد و در حوزه علميه ي قم به تحصيل پرداخت و درمحضر آيت الله حائري يزدي پايه هاي علمي و مباني فقهي و اصولي را تكميل كرد و در محضر مرحوم آيت الله شيخ علي اكبر يزدي ( معروف به حكيم) درعلم هيئت مهارت يافت. امام ( ره ) از استاد و مراد خود مرحوم آيت الله شاه آبادي  متون مختلف عرفان، حكمت و فلسفه را فراگرفت و خود را در درياي علوم اسلامي غرق كرد .  در سال (1345 ه. ق) سطوح را به پايان رسانيد و به درجه اجتهاد نايل آمد و بدون نياز علمي و فلسفي به حوزه هاي علميه نجف در زمرهي مجتهدين و نوابغ فقهي قرار گرفت.

در سال( 1348 ه.ق) با دخت مكرمه مرحوم آيت الله آقاي حاج ميرزا محمد ثـقفي تهراني ازدواج كرد و ثمرهی اين ازدواج دو پسر و سه دختر بود . امام ( ره )  در سال( 1347 ه.ق) در حالي كه فقط 27 سال داشت، تدريس فلسفه را آغاز كرد. سپس در سال(1364 ه. ق) همزمان با ورود آيت الله بروجردي به قم به تدريس علوم منقول ،  خارج فقه و اصول پرداخت .  قبل از آن ، مدتي به تدريس " سطوح" اشتغال داشت و كتاب هاي فقه و اصول را با بياني شيوا و رسا براي طلاب و فضلا شرح و بسط مي داد .

ايشان از همان اوان جواني ، مبارزات سياسي خويش را عليه ظلم و جور آغاز نمود و چندين بار تبعيد و زنداني شد.

امام در پيروزي انقلاب اسلامي ، نقش بزرگي را در رهبري  مردم  برعهده داشت و بالاخره در12 بهمن 1357 پس از سال ها تبعيد به وطن بازگشت و تا سال 1368 ، هدايت جامعه را بر عهده داشت و بالاخره در 14 خرداد1368 ، دنياي خاكي را وداع گفت و به عرش الهي هجرت نمود.

 

منبع: نوید شاهد

 

 

 

یامهدی

کاش من "هــــــــــــــــمـــــــــــــــــــــــه" بودم!

 

 


 تابازبان همه دهان ها تورا بخوانم وبگویم

 


                      
***اللهم عجل لولیک الفرج***

یا مهدی..

امان از هجر بی پایان مهدی


 غروب جمعه و هجران مهدی


 امان از آن زمانی که بیفتد


 به روی نامه ام چشمان مهدی


 دلش می گیرد و با چشم گریان


 بگوید این هم از یاران مهدی

 

          اللهم عجل لولیک الفـــــــــــــــــرج

یامهدی

قرائت دسته جمعی دعای فــــــــــــــــــرج

 

 ساعت 10 امشب

 

 لطفــــــــــــــــــــا اطلاع رسانی کنید....